بازی پیچیده مغز
مغر انسان و عملکردش همواره برای انسانهای عجیب و پیچیده بوده و است. تصور ما از مغز تودههای عجیبوغریب و پیچیده درون سر است درحالیکه مغز، عاملی مستقل نیست که تنها در جمجمه ما خانه داشته باشد بلکه بخشی از سیستم گستردهای است که برای نفوذ، تأثیر و تأثر، به هر گوشه و کنار بدن گسترده شده است. مغز توسط نخاع، در سراسر ستون مهرهها گسترده میشود و بهطور متناوب عصبهایی را منتشر میسازد که اطلاعات را به همه جای بدن شما میبرند و از آنها میآورند. در عمل، هیچچیزی از دسترس مغز خارج نیست. هر نفسی که کشیده میشود، هر ضربان قلب، هر احساس، هر حرکتی، حتی حرکات غیرارادی مانند درآمدن موهای پشت گردن و حرکت غذا در رودهها، تمام اینها، مستقیم یا غیرمستقیم با عمل دستگاه عصبی کنترل میشود که مغز، بخش اصلی آن است.
نگاهی به دو طرف مغز
مغز به دو نیمکره چپ و راست تقسیم میشود که به هم متصلاند و هرکدام از نیمکرههای مغز کارکردهای متفاوتی دارند. دانشمندان یکچیز جالب هم کشف کردهاند: اینکه نیمه راست مغز، نیمه چپ بدن را کنترل میکند و نیمه چپ مغز، نیمه راست بدن را در کنترل دارد. نیمکرههای سمت چپ و راست مغز با «پلی» به نام جسم پینهای به هم متصل هستند. در مغزی سالم، این دو قسمت باهم در ارتباطاند. البته لزوما نیازی به ارتباط میان این دو بخش نیست مثلا اگر فردی در حادثهای دچار جراحتی بشود و این دو بخش از هم جدا شوند، هردو بخش همچنان قادر به ادامهی فعالیت خود خواهند بود.
زبان، متداولترین کارکرد مرتبط با نیمکره چپ مغز است. دستور زبان، واژگان و درک مطلب همگی به نیمکره چپ مربوط میشوند. نیمکره چپ با مهارتهای زبانی مرتبط است. مطالعات تصویرنگاری مغز نشان داده است که خواننده متن، نوعا برای بیان کلمات در حین مطالعه، از ناحیه گیجگاهی خلفی استفاده میکند؛ جایی که ناحیه واژهسازی شناخته میشود.
نیمکره راست، فعالیتهای سمت چپ بدن را کنترل میکند و مسئولیت مهارتهای فضایی، تشخیص چهره و همچنین پردازشهای دیداری دیگر را بر عهده دارد.
بعضی از دانشمندان عقیده دارند که نیمه راست به انسان کمک میکند که در مورد چیزهای مطلق مثل موسیقی، رنگها و شکلها فکر کند. این افراد خلاق، آزاداندیش، دارای نگاهی کلان به موضوعات و شهودی هستند و به مسائل به شکل بصری مینگرند. نیمه چپ هم گفته میشود که بیشتر کارهای تحلیلی را انجام میدهد، مثلاً در حل کردن مسئلههای ریاضی و منطقی و صحبت کردن به انسان کمک میکند. درواقع چپ مغزها تحلیلگر؛ منطقی؛ جزئینگر و حقیقتگرا؛ محاسبهگر؛ مایل به فکر کردن در قالب کلمات هستند.
تئوری راست مغز و چپ مغز بودن میگوید. شخصیت ما درواقع تحت تاثیر میزان اثر متقابل نیمكرههای مغز بر هم است. در افراد مختلف این تاثیر متفاوت است، چون بعضی نیمكره چپ مغزشان بهتر كار میكند و بعضی دیگر نیمكره راستشان و با توجه به همین برتری تواناییهای مختلفی شكل میگیرد.
پروفسور استفن ویلسون از یونیورسیتی كالج لندن میگوید: عدم تقارن مغز برای كاركرد درست مغز ضروری است. این عدم تقارن به ۲ طرف مغز امكان میدهد كه تخصصی شوند، ظرفیت پردازششان را افزایش دهند و از موقعیتهایی كه باعث تعارض ۲ طرف مغز هنگام تلاش برای بر عهده گرفتن كنترل كاری میشود، پرهیز كنند؛ اما از طرف دیگر برحسب اینكه كدام نیمكره مغزتان فعالتر باشد نوع توانمندیها، علایق و رفتارهایتان متفاوت است و میتوانید كارهای خاصی را بهتر انجام دهید. از سویی دیگر، اگر به نیمكرههای مغزتان در طول زمان فرصت پیشرفت ندهید امكان دارد از قابلیتهای فوقالعاده آنها كاسته شود. موضوع بررسی وظایف نیمكرههای مغز و چگونگی تقویت و پرورش قابلیتهای آنها یكی از آن مسائلی است كه سالهاست از سوی پژوهشگران موردمطالعه قرارگرفته است.
مسئلهای که شاید ذهن برخی را درگیر خود کرده باشد این است که چطور میتوانند از هر دو نیمکره مغزشان استفاده کنند تا هم قابلیتهای فردی خود را افزایش داده باشند و هم طرفی از مغزشان را از سکون و تنبلی دربیاورند که قطعاً انجام چنین کاری ترفندهای خاص خود را دارد. ولی پیشازاین باید عملکرد مغزمان را بشناسیم و بدانیم در کدام دسته قرا میگیریم. یکی از راههایی که میتوانیم بفهمیم به کدام دسته تعلق داریم محک زدن خودمان با تست است. تا دریابیم نیمكره راست مغزمان فعالتر است یا چپ؟
تستی که پیشرو به شما نشان میدهد کدام نیمکره از مغزتان فعالیت بیشتری دارد و در نتیجه آن شخصیت شما متمایل به كدام سمت است تا با توجه به آن بتوانید انتخابهای بهتری در زندگی داشته باشید. چون مثلا اگر شخصیت تحلیلگر داشته باشید احتمالاً هنرمند موفقی نخواهید شد، پس بهتر است خیلی تلاش نکنید. یا اگر شخصیتی کلگرا داشته باشید بهتر است خیلی سراغ کارهای مدیریتی نروید چون چندان ثمری نخواهد داشت.
آیا خودتان را متخصص تلقی میكنید؟
الف- بله
ب- خیر
ج- در برخی از زمینهها
یادآوری اسم اشخاص برایتان راحتتر است یا چهره آنها؟
الف- چهره اشخاص
ب- اسم اشخاص
ج – هر دو به یك اندازه
در مواجهه با شكست، كدام یك از گزینههای زیر، طرز برخوردتان را بهتر نشان میدهد؟
الف- ناامید شدن، دست كشیدن از آن كار و امتحان کردن چیزی جدید
ب- سعی، تلاش و كوشش دوباره و دوباره
ج- شكست؛ نابودکننده روح و روان است
كدام یك از صفات زیر، بیشتر از بقیه وصف حالتان است؟
الف- شهودی و درونی هستم
ب- اهل مطالعه و سنجیده هستم
ج- دقیق هستم
كدام یك از گزینههای زیر، بیشتر با شما همخوانی دارد؟
الف- دوست دارم قوانین و مقررات خاص خودم را رعایت كنم.
ب- از عمل كردن به قوانین و مقررات راضی و شاد هستم.
ج- گاهی اوقات، قوانین و مقررات دست و پا گیر میشود و عصبانیام میكند.
زمانی كه در یك جلسه گفتوگو یا سخنرانی حضور دارید، کدامیک از گزینههای زیر بیشتر برای شما صدق میكند؟
الف- بیشتر اوقات حواسم پرت میشود و به موضوعات دیگری فكر میكنم.
ب- بهراحتی حواسم را روی مسئله سخنرانی متمركز کنم.
ج- فقط اگر موضوع را جالب تلقی كنم، میتوانم حواسم را روی آن متمركز كنم.
آیا خودتان را شخص منظمی تلقی میكنید؟
الف – بههیچوجه
ب – بله، کاملاً
ج – بله، نسبتاً
هرچند وقت یكبار به دنبال حدس و گمانهای شخصی خود میروید؟
الف- هر وقت كه بتوانم
ب- بهندرت
ج- گاهی اوقات
اگر یکدفعه، هوس امتحان كردن یك كار و سرگرمی خلاقانه جدید، مثل نقاشی یا سفالگری به سرتان بزند، چه میكنید؟
الف- آن را امتحان میكنم و بعد آن را بهعنوان یكی از سرگرمیهای بیشمار دیگرم توسعه میدهم.
ب- بهاحتمالزیاد، فقط به آن فكر میكنم و فراتر نمیروم.
ج- چند مرتبه آن را امتحان میكنم و بعد سراغ سرگرمی دیگری میروم.
در مدرسه و دوران تحصیل، سر کلاس کدامیک از درسهای زیر، بیشتر احساس راحتی میكردید؟
الف- هنر
ب- ریاضیات
ج- جغرافی
هرچند وقت یکبار، دوست دارید مبلمان و تزیینات منزلتان را عوض كنید؟
الف- بیش از ۳ مرتبه ظرف ۵ سال
ب- هر ۵ سال، یکمرتبه
ج- ظرف هر ۵ سال، ۲ تا ۳ مرتبه
وقتی مشغول شنیدن اخبار از تلویزیون هستید، کدامیک از موضوعات زیر، بیشتر از همه توجه شما را به خود جلب میكند؟
الف- مسیر و موضوعات مربوط به طبیعت و محیطزیست
ب- سیاسی
ج- ورزشی
كدام یك از گروههای زیر بیشتر با روحیات شما سازگار هستند؟
الف- شخصی كه از قوه تخیل زنده و پرشوری برخوردار است.
ب- شخصی كه بلندپرواز و جاهطلب است.
ج- شخصی كه از عقل سلیم و شعور خوبی برخوردار است.
نظرتان در مورد هنر مدرن چیست؟
الف – آن را جالب و مهیج تلقی میكنم.
ب – اهمیت زیادی به آن نمیدهم.
ج – گاهی میتوانم آن را جدی تلقی كنم و گاهی بیاعتنا از كنارش میگذرم.
هر چند وقت یكبار، به افكار و اندیشههای خصوصی خودتان پناه میبرید؟
الف- بهوفور
ب- خیلی بهندرت
ج- گاهوبیگاه
زمانی كه وارد یك سالن یا تالار میشوید، درحالیکه بلیت رزرو شده ندارید، ترجیح میدهید روی صندلی كدام سمت بنشینید؟
الف- سمت چپ
ب- سمت راست
ج- فرقی نمیكند
به نظر شما، مزیت بازنشسته شدن چیست؟
الف- برخورداری از وقت بیشتر برای آغاز فعالیتهای جدید بیشمار دیگر.
ب- برخورداری از وقت بیشتر برای همنشینی با اقوام و دوستان.
ج- راهی برای خروج از برنامه یكنواخت، منظم و كسلكننده كاری
کدامیک از صفات زیر، بیشتر از بقیه با شما سازگار است؟
الف- پیچیده
ب- واقعبین
ج- عادی و گاهی منحصربهفرد
در حال حاضر، کدامیک از حالات زیر بیشتر با روحیه شما سازگار است؟
الف – متفكر، جدی و دقیق
ب – تحت فشار روحی
ج – پركار، پرمشغله و پر جنبوجوش
آیا قادرید به طور تقریبی بگویید كه چند روز را بدون نگاه كردن به ساعت پشت سرگذاشتهاید؟
الف- راستش درست نمیدانم، چون گاهی زمان را بهکلی فراموش میكنم.
ب- بله، بهراحتی
ج – گاهی اوقات
در صورت مواجهه با کدامیک از موارد زیر، بهشدت سرخورده، ناامید و عصبانی میشوید؟
الف- زمانی كه وقت كافی برای انجام كارهایی که دوست دارم، نداشته باشم.
ب- زمانی كه در رأس امور مربوط به حرفهام قرار نداشته باشم.
ج- زمانی كه پیشرفتها، موفقیتها، دستاوردها و كوششهایم نادیده گرفته شود.
در مورد این جمله: «بزرگترین معلم و راهنما، تجربه است»، نظرتان چیست؟
الف- کاملاً با آن موافق هستم
ب- اصلا موافق نیستم
ج- موافقم
در شرایط مطلوب، کدامیک از گزینههای زیر را ترجیح میدهید؟
الف- حرفهای كه کاملاً غیرقابل پیشبینی و توأم با تجربیات بیشمار و جدید باشد.
ب- داشتن یك حرفه مشخص و یكنواخت
ج- حرفهای كه فرصت یادگیری چیزی جدید را در اختیارتان قرار دهد.
آیا تصور میكنید توضیحدهنده خوبی هستید؟
الف- بله
ب- خیر
ج- در حد متوسط
هنگام انجام کدامیک از موارد زیر، بیشتر احساس راحتی به شما دست میدهد؟
الف- حین انجام یك كار تخصصیتر مثل کار کردن با موتور ماشینتان بهمنظور تعمیر آن
ب- حین نوشتن یك نامه یا گزارش
ج- حین انجام یك کاردستی مثل نقاشی
حالا جوابهایتان را با هم جمع کنید تا امتیازتان به دست بیاید. برای هر سؤال، به گزینه الف ۲ امتیاز، به گزینه ب صفر امتیاز و به گزینه ج ۱ امتیاز دهید.
امتیاز ۳۵ تا ۵۰
شما کلنگر هستید
این امتیاز نشان میدهد شما یك شخص راست مغز هستید، یعنی دوست دارید مسیر را بهطورکلی مجسم و ادراك كنید. بهعبارتدیگر، بهجای مشاهده جزییات سازنده و تشکیلدهنده، میخواهید تصویر اصلی و بزرگ را ببینید.
امتیاز ۱۶ تا ۳۴
همیشه تعارض دارید
امتیاز شما نشاندهنده این است كه از تعادلی متناسب بین ۲ نیمكره چپ و راست مغزتان برخوردارید؛ یعنی هیچ نیمكرهای بر دیگری غلبه و سلطه ندارد. این نشاندهنده این است که شما بیشتر از یك شخص راست مغز یا چپ مغز، از كشمكشها و تضادهای درونی رنج میبرید. همچنین در مواجهه با مشكلات، تعبیر و تفسیر اطلاعات با موانعی روبهرو میشوید؛ یعنی گاهی، جزئیاتی كه برای نیمكره راست مغز، مهم هستند، بهواسطه نیمکره چپ نادیده گرفته میشوند و برعكس. از جنبه مثبت، نقطه قوت این اشخاص در این است كه آنها هنگام حل یك مشكل میتوانند همزمان تصویر اصلی و جزئیات ضروری را ادراك كنند.
امتیاز کمتر از ۱۶
شما جزئینگر هستید
این امتیاز نشان میدهد شما عمدتا یك شخص چپ مغز هستید. نیمكره چپ مغز، تحلیلگراست و میل دارد به شیوهای خطی و جزء جزء اطلاعات را بررسی کند. بهعبارتدیگر، از بخشهای كوچك شروع كرده و به بالا میرود، درحالیکه شخص راست مغز برعكس عمل کرده و ابتدا تصویر اصلی و بزرگ را مجسم میکند. شما میتوانید حسابدار و برنامهدهنده خوبی باشید.
نیمكره راست غالب، هنرمندهای بیبرنامه كلیگرا
معمولاً موسیقی راك را خیلی دوست دارند و بهراحتی میتوانند هنگام مطالعه موسیقی گوش كنند یا تلویزیون ببینند.
به کندوکاو در آداب، مناسك، تشریفات، آیین علاقه خاصی دارند.
این افراد دوست دارند از این شاخه به آن شاخه بپرند و تغییر شغل دهند و این یك نقطهضعف محسوب میشود، زیرا گاهی اوقات فرد خودش را باكارهای متعدد ناتمامی مواجه میبینید.
نیمه راست مغز كمك میكند تا تصاویر دیداری درك شود و فرد آنچه را میبیند تشخیص دهد. درواقع شاید درك تصاویر در آنها قویتر باشد. در اولویتبندی مشكل دارند. معمولاً یکباره و بدون اندیشه اقدام به كاری میكنند. این افراد شخصیتی هنرمند دارند و یكی از دلمشغولیهایشان میتواند موسیقی، نقاشی یا… باشد.
میتوانند ورزشكارهای خوبی باشند، علاوه بر اینكه نویسندههای خوبی هم برای داستانهای علمی و تخیلی میشوند. معمولا حوصله خواندن دستورالعمل را ندارند و ترجیح میدهند، كارهای خودشان را بدون هیچ مسیر مشخصی انجام دهند.
دوست دارند به جای توجه به جزییات سازنده، تصویر اصلی و بزرگ را ببینند، درواقع نیمكره راست از تمام جزییاتی كه به دست میآورد یك الگوی كلی میسازد تا بتواند مسیر را بهطور كامل مجسم كند. فعالیتهایی مانند تخیل، توهم، درك فضایی اجسام و موسیقی در نیمكره راست قرار دارد. به دنبال نقطه نگرشهای جدید هستند و بهطورکلی خلاقیت بالایی دارند. وقایع عجیب و راز آمیز برایشان خیلی جالب است.
هنگام صحبت كردن چگونگی بیان برایشان خیلی مهم است تا جایی كه میتوان گفت حتی از مضمون برایشان مهمتر است.
حافظه تصویری خوبی دارند و بهراحتی با یادداشت یا ترسیم موضوعات، دیگر آن را فراموش نمیكنند.
نیمکره چپ غالب، همهچیز طبق برنامه
این افراد خیلی اهل برنامهریزی و انجام دادن كارها طبق برنامه هستند.
اینها عقیده دارند برای تصمیم گرفتن نباید احساسات را دخالت داد.
ریاضیات و علوم همیشه برای این افراد جالب است و دوست دارند ایدهها را به ترتیب و منظم پشت سر هم بچینند.
تحقیق و پژوهش برایشان جالب است و عقیده دارند هركاری را باید طبق دستورالعمل خاص آن كار انجام داد.
بیشتر ترجیح میدهند مطالب و داستانهای واقعی بخوانند و هیچگاه نمیتوانند یك نویسنده خوب علمی تخیلی شوند. موسیقی كلاسیك را نسبت به دیگر انواع موسیقی ترجیح میدهند. وسواسی و منظم هستند و جزییات كار برایشان مهمتر از نتیجه و چشمانداز است. دنبال علل مادی و واقعی قضایا هستند، نه تحلیلهای متافیزیكی و خیالی.
این نیمكره مسئول و كنترلكننده زبان، بررسیهای علمی، عقلانیت و خردمندی است. برای به یاد آوردن از واژهها سود میبرند و اسامی را بهجای چهرهها به یاد میسپارند. تلفظهای سخت و فرمولهای ریاضی را به سهولت به یاد میسپارند.
نیمكره چپ مسئول منطق و محاسبات دقیق ریاضی است. هنگامیکه شما یك واقعیت را به یاد میآورید، مغز چپ است كه آن را از حافظه بیرون میكشد. بدون اینكه كاسه صبرشان لبریز شود، میتوانند به سخنرانیهای طولانی گوش دهند. مدام به امروز و گذشته فكر میكنند. هنگام سخن گفتن بهندرت از اشارات و حركات دست استفاده میكنند. كارها و برنامهریزیهایشان حسابشده، عملگرا، واقعبینانه و دقیق است. بیشتر دوست دارند تنها كارهایشان را پیش ببرند. همراه بودن با افراد غیر جدی هنگام كار آنها را آزرده میكند. این نیمکره همیشه به دنبال فهم چگونگی انجام کارهاست و به همین دلیل بیشتر اوقات افراد دارای نیمکره چپ قویتر سوالهایشان را با «چگونه» شروع میکنند و نه با «چرا»
راههایی برای تقویت نیمکرهها
گاهی کودک شوید:برای پرورش نیمكره راست مغز باید به یاد داشته باشید كه اگر همیشه بخواهید جدی و عاقلانه رفتار كنید، اگر بخواهید حق اشتباه كردن را از خود بگیرید، اگر بخواهید همه كارهایتان موردپسند دیگران باشد و اگر بخواهید هر كاری را از روش معمولش انجام دهید، دست این نیمكره را برای ترقی میبندید. برای تقویت نیمكره راست لازم است نگاهی كلی گرایانه را جایگزین نگاه جزییگرایانه كنید. چه اشكالی دارد به خودتان اجازه دهید گاهی كودك شوید و دنیا را كودكانه ببینید. از اشتباه كردن نترسید. به نمایشگاههای نقاشی و كنسرتهای موسیقی سر بزنید. در انجام هر كار و حل هر پرسشی به چند راه و چند پاسخ متفاوت بیندیشید. به رؤیاهایتان احترام بگذارید و فرصتی را به آنها اختصاص دهید و حتی اهدافتان را در رؤیاهایتان متصور شوید. داستان بخوانید و بعد سعی كنید آن را مثل فیلم با تصویر در رؤیاهایتان ببینید. در طبیعت بگردید و از آن لذت ببرید و هنرهایی مانند نقاشی و طراحی یا موسیقی را بیاموزید. خودتان را سركوب نكنید: اگر نیمكره چپ قدرتمندی داشته باشید اما بخواهید از ریاضی، فلسفه و مهمتر از همه نظم و ترتیب در زندگیتان غافل شوید و اگر به جای جزیینگری، كلنگر شوید، نیمكره چپ خود را سركوب كردهاید. برای آنكه نیمكره چپتان را قوی كنید، باید به ریاضی و فلسفه برگردید، در طبیعت گردش كنید و از حس شنواییتان برای بیشتر و بهتر لذت بردن كمك بگیرید. هر كار و مسئلهای را به بخشهای كوچكتر برای حل مشكلات تقسیم كنید، چون توانایی شما در جزیینگری بیشتر از كلینگری است. جدول و پازل حل كنید و برای هرروزتان برنامهای مدون بنویسید. برای حفظ كردن از فیشبرداری استفاده كرده و فن بیان و سخنرانی را تمرین كنید.
مطالب مرتبط
تغییر پارادایم صنایع در ۲۰۲۲
13 تیر 1401معرفی کتاب
28 آبان 1399معرفی کتاب
16 فروردین 1399چرا پنجبار از یک تا بیست نشمریم؟
16 فروردین 1399برونگراها، درونگراها و کسبوکار
16 فروردین 1399جرقه ۲ میلیارد دلاری
30 دی 1398