شرط دگرگونی
ديگر براي پرداختها تا بانك نمیرویم وقتي اپليكيشن پرداخت داشته باشیم. ديگر براي خریدوفروش سهام، به كارگزاري نميرويم وقتي برنامه معاملات آنلاين داشته باشیم. براي خريد بيمهنامه، سايتهاي فروش بيمه زحمتمان را كم كردهاند و در خانه هم ميتوانيم همه بيمهها را با هم مقايسه كنيم و خريد انجام دهيم؛ اما اين تمام ماجرا نيست. در واقع پس از اين مرحله «راحت شدن»، مرحله جديدي به نام «بهتر شدن» در اذهان مخاطبان ايجاد ميشود كه بتوانند از خدمات بهتري استفاده كنند، سود بيشتري به دست بياورند و مبالغ كمتري بپردازند. اتفاقات پيشرفتهتري در حوزه استفاده از خدمات مالي رخ بدهد و بتوانند خدمات جديد دريافت كنند.
روي ديگر سكه، راهاندازان اين کسبوکارهای نوپا هستند. آنها كه احتمالاً دور يك ميز در اتاق پستويي يك دانشگاه يا در گوشهاي از شتابدهنده نشستهاند و مرحلهبهمرحله، پيش ميروند. ابتدا ميخواهند ايده خود را تبديل به محصول كنند. سپس محصول خود را تجاري كنند. با نهادهاي مالي بالادستي قرارداد و تفاهمنامه ببندند كه خدمات و محصولاتشان ترويج شود. سپس به فكر جذب سرمايهگذار ميافتند.
مرحله اول ورود سرمايه، مرحله دوم ورود سرمايه، مرحله سوم ورود سرمايه و در نهايت بيگ بنگ يا شكست؟ به دليل اینکه موضوعات زيادي در اين مسير وجود دارد كه تحت عنوان تأثیرات محيطي، از وضعيت بازار گرفته تا قوانين موجود و ميزان پذيرش محصول و سرمایهگذار، تعداد زيادي از اين استارتاپ ها موفق نمیشوند و از گردونه کسبوکار خروج داشته و دارند.
براي درك بهتر اين موضوع با شهاب جوانمردي، عضو هيئت نمايندگان اتاق بازرگاني تهران و مديرعامل شركت فناپ به گفتوگو نشستيم. به گفته جوانمردي، پيوستن فين تکهای كوچك (شرکتهای استارتاپی فعال در حوزه نوآوری در خدمات مالی) با نهادهاي مالي بزرگ میتواند بسياري از آنها را از خطر شكست نجات دهد. در ادامه مشروح اين مصاحبه آمده است.
بررسي وضعيت حضور و فعاليت استارتهای فين تك در بازار مالي كشور نشان ميدهد كه عمده پيشرفت فينتكها در حوزه پرداختها صورت گرفته و بخش كمي نيز در بازار بيمه رخ داده است. علت اين حوزههاي محدود منجر به موفقيت چيست؟
عدم پيشرفت فين تکها در تمام حوزههای بازار مالي كشور، چند دليل دارد. دليل اول و اصلیترین دليل به زعم من اين است كه بازار آمادگي اين حجم تغيير را نداشته است. بهطورکلی وقتي قرار ميشود كه فرآيند يك محصول و ذائقه مشتريان عوض شود، طبیعتاً بايد تغييرات همگام با تغييرات ذائقهای بازار هدف و در نگاه كليتر، جامعه باشد. بهصرف اینکه اتفاقي در جاهاي ديگر صورت گرفته، نميتوان در ايران تكثير كرد و مطمئن باشيم كه موفق ميشود. موضوع دوم اين است كه حتي اگر ذائقه بهدرستی شناسايي شود، زماني استقبال و استفاده از كالاها و خدمات جديد صورت ميگيرد كه فرهنگ و روش جديد مستقر شود.
بهطور مثال در حوزه پرداخت، اين نياز در جامعه به وجود آمده بود و عملاً وقتي شكل تقاضا به خود گرفته است، فينتكها به اين تقاضا جواب دادند؛ اما در حوزهاي مانند تأمین مالي جمعي، صرف اینکه در دنيا استارتاپهای اين حوزه موفقیتآمیز عمل كردند، دليل بر اين نيست كه در ايران هم بتواند سوار بر فرهنگ جاري فضاي اقتصادي و کسبوکار شود. موضوع ديگر هم مربوط به قوانين است كه همه آنها به بازار سرمايه يا بانك مركزي ختم میشود و اين قانونها بهصورت متناسب ايجاد نشدهاند. شايد اين مسئله در كشورهاي ديگر هم به همين شكل باشد اما لااقل براي توسعه مانعي ايجاد نمیکنند؛ اما در ايران، شرکتها حتي وقتي در حد پايلوت هستند، بهشدت پرهيز داده میشوند كه نتوانند محصول خود را توسعه دهند. بخش ديگر هم مربوط به منطق کسبوکاري شركتها و فينتكهاست كه به برخي از موارد كشش بيشتري دارند. مثلاً در كشور ما، نظام كارمزدي چندان جا افتاده نيست و ارائه خدمات در بسياري از حوزههای فين تكي رايگان است. بنابراين فينتکها نمیتوانند کسبوکار خود را شكل بدهند.
بهجز فين تکهای حوزه پرداخت، اكنون بازار میتواند براي پذيرش كدام بخش از فين تکها بهتر عمل كند؟
به نظر من اكنون فينتكهاي حوزه بيمه و بازار سرمايه شرايط خوبي از نگاه تقاضا و وضعيت بازار دارند و توسعه آنها ميتواند به بهبود وضعيت منجر شود. فينتكهاي بازار سرمايه در مقاطعي از زمان اما فين تكهاي بيمه براي هميشه ميتوانند رو به گسترش باشند زيرا هنوز بسياري از بیمهنامه و روشهای مقطعي هدفدار كردن بسياري از بیمهها نيز وجود ندارد و يا بر اساس مصرف بیمهنامه صادر نمیشود؛ اما صنعت بيمه ما، صنعت محافظهکاری است و در اين حوزهها، محافظهکاری مضاعف دارد.
در استارتاپ هاي بیمهای اكنون عمدتاً با سوپرمارکتهای بيمهاي مواجه هستيم كه در واقع طرحی از تجميع فروش آنلاين بيمههاست. پيشرفت آنها و گذر از اين شكل، به چه روشهایي امکانپذیر است؟
دقیقاً توصيف درستي از وضعيت استارتاپ هاي بیمهای ارائه داديد. در واقع اگر فرض كنيم كه استارتاپ ها قرار است صنعتي را نوسازي و دگرگون كنند در بخش بيمه، هنوز به معني واقعي كلمه، اين دگرگوني رخ نداده است. معتقدم كه نوع نگاه کسبوکارهای جديد در بخش بيمه، تنها دسترسيهاي متفاوتي را ايجاد كرده است اما هنوز تحولي در صنعت مشاهده نشده است.
در حوزه بازار سرمايه چطور؟
در آن بخش هم هنوز اتفاق ویژهای رخ نداده است. زيرا دگرگوني در اين حوزه در برخي از مواقع با قوانين بازار سرمايه ناهمگوني دارد؛ اما همینالان كه معاملات الگوريتمي در حال پيشرفت در این بازار هستند و سرویسهای مشترك بانك-بورس ارائه میشود، میتوان اميد داشت كه در اين حوزه هم سرویسهای جديدي ارائه شود.
در حوزه قوانين و مقررات، اخیراً مطرح شده است كه فين تکها تبديل به نهاد مالي شوند. تصويب چنين قانوني چقدر میتواند در روند كاري استارتاپهاي اين حوزه تأثیرگذار باشد؟
بله اكنون در حوزههای مختلف فعاليت فينتكها، اين موضوع مطرح است. بهعنوان مثال در حوزه پرداخت، چند نقش براي فينتكها تعریفشده است مانند پرداختيار و پرداخت بان و امثالهم كه تبديل به نهاد مالي ميشوند.
موضوع اين است كه تأمین سرمايه اوليه براي تبديل شدن به نهاد مالي براي بسياري از استارتاپها، رقم سنگيني است. به نظر شما اين موضوع مشكلزا نيست؟
به هر حال بودن راه، بهتر از مبهم بودن راه است. در اين راستا، فينتكها ميتوانند سرمايه جذب كنند يا با شركتهاي بزرگتر جوينت شوند و پشتوانه موردنظر قانونگذار را آماده كنند. اگر آن طرف ماجرا را كه نگاه كنيم، میبینیم كه كشورهاي متعددي اين كار ر را انجام دادهشده است. بهطور مثال كشور تركيه در همسايگي ما وقتي اين الزام را براي حوزه پرداخت انجام داد، آنها هم شرايط احراز را ارائه كردند. به همين دليل به نظر من وجود آن حتي اگر پيچيدگيهايي داشته باشد، بهتر از نبودش است.
اما استارتاپ هايي كه نتوانند با اين موضوع كنار بيايند، محكوم به شكست هستند.
به هر حال اين قاعده بازار است. حتي اگر اين موضوع هم مطرح نشود، بايد توجه داشته باشیم كه تمام استارتاپها منتج به موفقيت نيستند. به هزار و يك دليل ديگر هم ممكن است شكست بخورند. در واقع اين موضوع به منزله شكست نيست، بلكه نشان دهنده اين است كه براي ادامه حضور در بازار، بايد آرايش جديدي داشته باشند. در واقع بهتر از اين است كه قواعدي براي بازار وجود نداشته باشد و بهطور ناگهاني قانونگذار بهعنوان ناظر بيايد و جلوي كار را بگيرد.
موضوع سرمایهگذاري براي فينتكها و بهطورکلی استارتاپها، يكي ديگر از چالشهای اين حوزه است. صندوقهاي سرمایهگذاري جسورانه در سالهای اخير، دستورالعمل راهاندازی دريافت كردهاند اما به دلايل زيادي ازجمله ممنوعيت فعاليت بانكها در اين صندوقها، رونقي كه اكوسيستم استارتاپي كشور انتظار داشت از اين صندوقها ساطع نشد. به نظر شما دليل عدم موفقيت اين صندوقها در بازار و نگرفتن سهم بازار چيست؟
به نظر من دليل اصلي، دست و پاگير بودن قواعد بازار سرمايه است. اگر ما شرايط شکلگیری صندوقها را عوض میکردیم و آزادي عمل بيشتري به آنها میدادیم، میتوانستند در بازار حركت جديتري داشته باشند. البته بايد توجه داشته باشيم كه قرار است بازاري را شكل بدهيم كه امكان معامله، تبادل سهام و خروج از شركت براي سرمايهگذاران در آن وجود داشته باشد؛ اما پيچيدگيهايي كه براي عمليات آنها تعریفشده است، عملاً باعث میشود كه نتوانند در شکلگیری بازار نقش ايفا كنند.
مطالب مرتبط
هر آنچه باید راجع به شتاب دهنده ها بدانید
25 فروردین 1400مزیت استارتاپ ها
25 فروردین 1400سروبان؛بازار خرید و فروش محصولات کشاورزی
24 فروردین 1400بررسی اکوسیستم استارتاپ ایران
23 فروردین 1400مروری بر گزارش جامع اسنپ در سال ۹۸
22 فروردین 1400مامان پز چگونه به وجود آمد؟
14 فروردین 1400
دگرگونی های بزرگی در حوزه پرداخت الکترونیک و فین تک صورت پذیرفته است