در حوزه IT، آینده خوبی داریم

در حوزه IT، آینده خوبی داریم

مرجان خسروی / چند سالی است که بحث کارآفرینی و راه‌اندازی انواع کسب‌وکار، حسابی اوج گرفته است و یکی از دلایل آن را می‌توان حضور دولت برای حمایت و اعطای انواع تسهیلات و خدمات در این حوزه دانست. هرچند هنوز بسیاری از افرادی که می‌خواهند کسب‌وکار خود را راه بیندازند، برای یادگیری به سراغ شرکت‌های خصوصی می‌روند، اما دولت با تبلیغات در این حوزه و اطلاع‌رسانی از انواع کارآفرینی، نقش بسزایی در بالا بردن آمار انواع کسب‌وکار داشته است. نمونه‌اش «دفتر نوآوری و حمایت از سرمایه‌گذاری وزارت ارتباطات و اطلاعات» است که در کنار دیگر نهادهای دولتی فعالیت می‌کند. این دفتر که حدود ۳سال است فعالیت خود را آغاز کرده، برای جوانان راهی باز کرده تا اگر ایده‌ای مرتبط با حوزه ITدارند به این دفتر مراجعه کنند و از مسئولان همراهی و راهنمایی بخواهند. دکتر «حمیدرضا احمدیان» به‌عنوان سکان‌دار این دفتر، ازجمله افرادی است که سعی می‌کند برای جوانان راهنمایی‌های درست و واقع‌گرایانه داشته باشد. همان‌طور که در گفت‌وگو با ما هم این نکته به‌روشنی دیده می‌شود. او که سوابق پژوهشی و اجرایی بسیاری در حوزه فاوا و وزارت اقتصاد و دارایی دارد، حرف‌های بسیاری برای گفتن داشت. احمدیان از فعالیت دفتر نوآوری شروع کرد و چالش‌ها و روندها برای راه‌انداختن یک کسب‌وکار را مورد بررسی قرار داد.

دفتر نوآوری و حمایت از سرمایه‌گذاری، عنوانی است که در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات کمتر دیده و شنیده شده است. لطفاً درباره این اداره توضیح دهید.
کمتر دیده‌شدن دفتر نوآوری، به‌خاطر تازه‌تاسیس بودن است که در سال ۹۵ شکل گرفت و من دوسال است عهده‌دار مسئولیت این دفتر هستم. اولین سوالی که در مواجهه با دفتر نوآوری پرسیده می‌شود این است که: چرا اصلاً دولت باید چنین دفتری داشته باشد؟ آیا می‌خواهد در کار بخش خصوصی دخالت کند یا خود را نوآور کند؟ بخش دوم چالش دفتر ما هم، به حمایت از سرمایه‌گذاری بازمی‌گردد که اصلاً مفهومش چیست؟ برای حل این چالش‌ها، از همان روز اول اهداف، فعالیت‌ها و چشم‌انداز را مستند کردیم. همچنین، گزارش هریک از فعالیت‌های دفتر را با جزئیات، مکتوب و منتشر کردیم. تصویر کلان این دفتر، چهار بخش دارد؛ حمایت از چرخه نوآوری و کارآفرینی، توسعه صادرات، تحرک‌بخشی به بازار و حمایت از سرمایه‌گذاری.

هریک از این بخش‌ها چه هدفی را دنبال می‌کند؟
هدف، ورود دانش‌محورانه به کسب‌وکارهاست.

در این بخش‌ها تاکنون چه اقداماتی انجام شده است؟

برنامه فرهنگ‌سازی و ارتقای هم‌گرایی، تعامل با کانون‌های علمی و فناوری، و تعیین مدل‌های کسب‌وکار، ازجمله فعالیت‌های این بخش است که انجام می‌شود. همچنین، در بخش حمایت از سرمایه‌گذاری، یعنی شناسایی و پایش فرصت‌های سرمایه‌گذاری، انتشار فرصت‌های سرمایه‌گذاری و جریان‌سازی مربوط به آن را داریم. یک نمونه، انتشار نسخه شناسایی فرصت‌های سرمایه‌گذاری در بخش ICT است برای افراد داخلی و خارجی که می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند. همچنین، ما در فروردین ۹۸، برای بسته رونق تولید پیشنهاد خود را ارائه کردیم. هم‌اکنون هم در حال تدوین سند «اقتصاد هوشمند» هستیم. همچنین، مستنداتی برای بررسی خرده‌فروشی و آینده آن در ایران، و این‌که خدماتIC به چه سمت‌وسویی باید برود، از فعالیت‌های دانشیِ انجام‌شده است.

آقای دکتر، آیا برای یک جوان معمولی که می‌خواهد وارد حوزه کسب‌وکار شود، اقدام عملی انجام ‌شده است؟

بله، سند بوت‌کمپینگ یکی از برنامه‌هاست که یک‌سال پیش تنظیم آن را شروع کردیم و تاکنون بیش از ۱۵ بوت‌کمپ برگزار شده است.

بیشتر توضیح می‌دهید؟

بوت‌کمپینگ چند هدف دارد. یکی این‌که جوانان را برای آمادگی حضور در بازار تحریک می‌کند. دوم، سناریوی تعامل وزارتخانه با دانشگاه‌ها را تغییر می‌دهد؛ چون دانشگاه‌ها اگر تغییر رویه ندهند، محکوم به فنا هستند. البته، برخی از دانشگاه‌ها پوست‌اندازی کرده‌اند و با توجه به این‌که تکنولوژی فضای غالب است، برای حمایت از دانشگاه‌ها بخشی از این حوزه را برعهده گرفتیم و برنامه‌هایی مانند بوت‌کمپ را به برنامه حمایت دولت اضافه کردیم. تاکنون بوت‌کمپ‌های متفاوتی در حوزه‌های گوناگون اجرا شده است. بوت‌کمپ «هوش مصنوعی»، «اینترنت و اشیا» و… ازجمله آن‌هاست.

بوت‌کمپ چه فعالیتی انجام می‌دهد؟

فعالیت ارتباط بین افراد تحصیل‌کرده و شرکت‌های خصوصی. به این صورت که شرکت‌های خصوصی‌ای که برنامه توسعه و دغدغه نیرو دارند، فهرست تخصص‌های مورد نیاز خود را به وزراتخانه اعلام می‌کنند. دفتر نوآوری با همکاری معاونت علمی و صندوق نوآوری و شکوفایی، هزینه دوره‌های آموزشی و مکان آن را تامین می‌کند و دوره‌های آموزشی در قالب گروه‌های کار عملی و کارگاهی برگزار می‌شود.

براساس چه ضرورتی و با چه هدفی این کار را انجام می‌دهید؟

معمولاً مشکل شرکت‌ها این است که فردی را استخدام می‌کنند که با روند و ادبیات کار شرکت آشنا نیست. حین کار، آموزش لازم را می‌دهند اما بعد از چندماه که کار رو غلتک می‌افتد، صاحبان کسب‌وکار متوجه می‌شوند فرد از لحاظ رفتاری یا کاری مناسب شرکت نیست. در بوت‌کمپ این مشکلات رفع می‌شود. همچنین، یکی دیگر از اهداف بوت‌کمپ این است که جوانان ایده‌محور را دور هم جمع کند تا در قالب یک تیم، با تجهیزاتی که در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد، با هدف خلق محصول مشترک آموزش بینند و فعالیت کنند.

در زمانِ خروجی این دوره‌ها، چه اتفاقی می‌افتد؟

از یک‌سو، جوان متناسب با علاقه‌اش دوره آموزشی گذرانده، کار عملی انجام داده است و با یک نت‌ورک آشنا شده است. از سوی دیگر، صاحبان شرکت‌های خصوصی علاوه بر آموزش به افراد، با ظرفیت‌های گوناگون آشنا می‌شوند، افراد را محک می‌زنند، و مهارت کار گروهی و پوشش دادن یکدیگر سنجیده می‌شود.

برنامه‌هایی مانند بوت‌کمپ بین جوانان ناشناخته است. برای همین اگر یک جوان ایرانی بخواهد وارد حوزه کسب‌وکار شود، نمی‌داند وارد چه فضایی می‌شود!
موضوعی که اکنون در کشور مثل حلقه گم‌شده به نظر می‌رسد و بسیار هم به آن نیاز است و باید روی آن تمرکز کرد، توسعه نهادهای تسهیل‌گر است. اکنون توازن در هدایت ایده و مسیر کارآفرینی برای جوانان درست شکل نگرفته و دلیل آن، فقدان نهاد تسهیل‌گر است. نهاد تسهیل‌گر، الزاماً یک بنگاه سرمایه‌داری نیست، بلکه جنس آن مسئولیت اجتماعی است که حمایت‌های علمی، مشاوره‌ای دارد تا به جوانی که ایده دارد کمک کند تا ایده‌اش را به ثمر برساند یا حتی این‌که نشان دهد ایده او ظرفیت درآمدزایی ندارد. برای این‌که این نهادها ایجاد نشده تا جوانان را درست راهنمایی کند، نهادهای سرمایه‌گذاری با اسامی درست یا نادرست که وارد این فضا شدند، توانستند جا باز کنند.
موضوع دیگری که مطرح است، این است که ما به کسب‌وکار فکر می‌کنیم اما به کسب‌وکار پایدار نه. پایداری مفهوم دارد. کسب‌وکار پایدار باید منجر به بزرگ‌تر شدن شرکت‌های موجود شود. برای این موضوع، اول باید به نظام فکری مجموعه کمک کنیم که به‌روز و ایده‌محور باشد، یعنی از کسب‌وکار سنتی دور شود. در یک کلام، برنامه توسعه برای آینده داشته باشد. فرض کنید کارخانه یا کارگاهی در یک شهرک صنعتی داریم. ۵۰درصد زنده نگه‌داشتن این کارگاه، به نیاز بازار بازمی‌گردد، اما ۵۰درصد دیگر به ایده‌های نو و تولید براساس آن ارتباط دارد. حالا این‌که چطور صاحب یک کارخانه به نوآوری و توسعه برسد، مسأله‌ای است که باید الگو شود؛ این‌گونه که صاحبان کسب‌وکار از جوانان نوآور و استارتاپی که معمولاً هم سرمایه ندارند، استفاده کنند. از ایده‌های آن‌ها بهره بگیرند و مشارکت کنند. آن‌ها باید بخشی از سهام کارخانه را واگذار کنند تا انگیزه‌ای برای جوان شود و یک همکاری درست شکل بگیرد. این چرخه، کسب‌وکار پایدار را شکل خواهد داد.

امروزه کارآفرینی بخشی از دغدغه جوانان شده و بسیاری دوست دارند این فضا را تجربه کنند. به نظر شما دلیل آن چیست؟

چون در این سال‌ها ما مسئولان تلاش کردیم همه جوانان را کارآفرین کنیم، در صورتی که این تفکر اشتباه است و جای نگرانی دارد. کجای دنیا همه جوانان و دانشجویان کشور را کارآفرین کرده‌اند؟ از طرفی، فقط مشوق کارآفرینی بوده‌ایم؛ در صورتی‌که ساختار را درست نکردیم. همین باعث می‌شود تا آمار نابود شدن استارتاپ‌ها بسیار بالا باشد.

تا چند سال پیش، اصلاً کسی با فرهنگ کارآفرینی آشنا نبود و تازه جریان آن راه افتاده و رونق گرفته است. به نظر شما تشویق در گام اول هم، تفکر اشتباهی است؟

درست است که انگیزه کارآفرینی باید به جامعه وارد شود اما ما بیشتر به روحیه کارآفرینی همراه با کار تیمی، تفکر و گفتمان گروهی نیاز داریم و باید آن را تقویت کنیم؛ ولی این موضوع به معنیِ حتماً کارآفرین شدن نیست. البته، الان هم عطش آن در جامعه کمتر شده است. جوانان باید شناسایی و حمایت شوند، آموزش‌های لازم را ببینند و تعدادی هم در این میان کارآفرین شوند.

در جامعه ما، با همه شرایطی که اکنون حکم‌فرماست، اگر فردی بخواهد کسب‌وکاری را شروع کند، باید چه کند؟

ببینید، هر فردی که می‌خواهد وارد فضای کسب‌وکار شود به داشتن پنج مؤلفه نیاز دارد که مسیر را درست پیش رود؛ اول آموزش و یادگیری، دوم نت‌ورکینگ، سوم دانش‌محور بودن، چهارم پایداری و پنجم نوآوری. یعنی اگر پدری می‌خواهد فرزندش وارد این فضا شود باید حواسش به این پنج پارامتر باشد. البته ممکن است این پارامترها را خانواده‌ها ندانند، اما نهاد تسهیل‌گر باید بداند. بنابراین، در کشور برای آموزش و نوآور بودن باید نهادهای دولتی کمک کنند تا این موضوع از دوران کودکی و نوجوانی آغاز شود. البته در همین راستا، برنامه‌هایی مانند صیانت از کودکان در فضای مجازی، آموزش نوین و آموزش برنامه‌نویسی کودکان در حال اجراست، اما چون همیشه الگوبرداری می‌کنیم نمی‌توانیم اصل داستان را منتقل کنیم. هرچند به نظر من در فضای نوآوری، الگوبرداری اشکالی ندارد؛ چون یکی از پارامترهای ما در فضای کسب‌وکار جدید و اقتصاد جدید، مسأله یادگیری است؛ اما باید آن را در سیکل درست بیندازیم. مسیر آموزشی ما در مدارس، متناسب با تحولات اجتماعی و عرصه تکنولوژی و به‌روز نیست. همچنین، دانشگاه‌ها و مراکز مطالعاتی هنوز در نسل اول و دوم مانده‌اند. جوانان نیز با همین آموزش وارد بازار کار می‌شوند و مجبورند در بازار با سعی و خطا پیش بروند. برای همین باید فضایی ایجاد کنیم که وقتی خانواده‌ای می‌خواهد فرزند خود را متناسب با سنش وارد فضای کارآفرینی کند، آگاهی لازم را داشته باشد. اکنون چند نمونه محدود، مانند مدارس برنامه‌نویسی کودکان برای آماده‌شدن در آینده، شکل گرفته است. البته، این کار هم با همت بخش خصوصی بوده است. زیست‌بوم توسعه کسب‌وکار جدید، زیست‌بوم توسعه جامعه فردای ما اشکالات اساسی دارد و زمانی اشکالاتش برطرف می‌شود که نظام آموزشی، نظام حمایتی و نظام خصوصی در تعامل درست با همدیگر، یک زنجیره را تشکیل دهند.

در چنین شرایطی، راه‌حل فردی چیست؟

خانواده‌ها باید خودشان به فکر باشند و نباید انتظار کمک از جایی داشته باشند. یعنی اگر والدین، دغدغه دارند، باید فرزندان زیرِ ده‌سال خود را وارد آموزش‌های هدفمند متناسب با سن‌شان کنند. هرچند آنچه در جامعه می‌بینیم، مشکل شعور و درک نیست بلکه مشکل نبودِ آگاهی است؛ یعنی خانواده آگاهی ندارد که تا ۵سالگی چه مسائلی را باید به فرزندش بگوید. این آموزش، وظیفه صداوسیما، بخش خصوصی و خود افراد است.

این موضوع در بسیاری از خانواده‌ها دیده می‌شود که دغدغه تربیت و آموزش درست را دارند اما نمی‌دانند به کجا مراجعه کنند…
من نمی‌خواهم نگاه بدبینانه داشته باشم؛ نگاه واقع‌گرایانه دارم و باورم این است که باید نقاط ضعف را بیان کرد تا حل شوند. همین‌که من و شما روبه‌روی هم نشسته‌ایم، یک نقطه قوت برای حل مشکلات به‌شمار می‌آید. همه می‌دانیم که آگاهی است که مشکلات را حل می‌کند. مسأله این‌جاست که در همه کشورها، دیتای پنهان وجود دارد اما میزان دیتای پنهان در کشور ما بسیار بالاست. تنها راه در این شرایط، شکستن تابوها از طریق آگاهی است. سازمان‌های مردم‌نهاد در این امر می‌توانند کمک بسیاری کنند.

آقای دکتر، می‌دانیم که بسیاری از مسائل جامعه، دست من و شما و عموم مردم نیست که بخواهیم آن‌ها را تغییر دهیم. به نظر شما، آنچه که می‌توانیم برایش برنامه‌ریزی کنیم و اجرا کنیم، چیست؟

من از شما سوال می‌کنم؛ این گفت‌وگو را که آگاهی‌بخش است، چطور به دست همه مردم می‌رسانید؟ سیستم شما موظف است اطلاعات درست و کامل را به مردم منتقل کند. خب، اگر هر مجموعه به‌اندازه خود، وظیفه‌اش را درست انجام دهد بسیاری از مشکلات حل می‌شود. این تفکر اشتباه است که همه اقدامات باید از سوی دولت انجام شود. اتفاقاً دولت در بسیاری از مسائل باید در سایه بایستد.
موضوعی که خوش‌بختانه وجود دارد این است که تکنولوژی تحول را با خود می‌آورد و مقاومت را از بین می‌برد. برای همین، آموزش ما نمی‌تواند شکل سنتی را ادامه دهد. در عصر تکنولوژی، چهار بازیگر وجود دارد؛ مردم، دولت، کسب‌وکار، اشیا. مردم به سمت هوشمندی پیش می‌روند. همچنین، اکنون در جامعه سه مؤلفه جدّی؛ چابکی، ابزار هوشمندی و دیجیتال در حال شکل‌گیری است. در برخی موارد، مانند بعضی مدارس غیرانتفاعی، سعی می‌کنند آموزش خود را براساس تکنولوژی تغییر دهند. مانند ایده شبکه بین مدارس که برای به‌اشتراک گذاشتن مفاهیم مشترک درسی اجرا شده. این موضوع نشان می‌دهد که آموزش باید مبتنی بر عصر ارتباطات پیش برود.

اکنون چه بسترهایی از سوی دولت برای گسترش خلاقیت افراد وجود دارد؟

مهم‌ترین تلاش ما در وزارت ارتباطات، بحث صیانت کودکان در فضای مجازی است؛ موضوعی که آن را مسئولیت خود می‌دانیم؛ البته ما مسئول آموزش کودکان نیستیم، اگرچه سعی کردیم به فضای آموزش کمک کنیم. مانند طرح دارکوب که آن را با بخش خصوصی، به صورت واقعی و جدّی پیش بردیم و اکنون در دانشگاه‌ها اجرا می‌شود و فراگیر شده. در کنار آن، اگر ایده‌ای در حوزه آموزش وجود داشته باشد، دفتر نوآوری و حمایت از سرمایه‌گذاری و معاونت علمی، از نظر سنجش، راه‌اندازی و مالی حمایت می‌کند.
وزارت ارتباطات در سه‌سال اخیر تلاش کرده که تعدادی از فعالان بخش خصوصی و تعدادی از صاحبان پلت‌فرم را که به‌طور ویژه در حوزه کودک کار می‌کنند، تقویت کند. ما شرکت‌های خوبی داشته‌ایم که در حوزه دیجیتال کودکان وارد شدند. نشر، گیم، خلاقیت و بازی‌های فیزیکی خلاقانه، ازجمله مواردی است که فعالیت‌هایی برای آن‌ها انجام شده است. با این شرایط و رشدی که اتفاق افتاده، آینده خوبی را پیش‌بینی می‌کنیم.
همچنین، برای این‌که در حوزه کودکان نگاه محدودکننده نداشته باشیم، محصولاتی مانند تبلت کودکان و سیم‌کارت کودکان با هدف نظارت بیشتر والدین تولید شده است. یکی دیگر از نیازهای جامعه که سعی کرده‌ایم برطرف کنیم، ایجاد پلت‌فرم‌هایی بین والدین و مدارس است. فرزندان صبح از خانه بیرون می‌روند و بعدازظهر از مدرسه به خانه برمی‌گردند. والدین، وظیفه کنترل رفتار اجتماعی و درس فرزندان را برعهده دارند. برای کنترل رفتار اجتماعی، یک دستگاه الکترونیکی تعریف خواهد شد که همراه فرزندان است و اطلاعات مسیر حرکت، خرید و… را برای رصد در اختیار والدین قرار می‌دهد. بخش خصوصی و مدارس باید وارد این حوزه شوند. در حوزه کودک اگر سه‌سال پیش صفر بودیم، الان در نقطه ۲ و ۳ ایستاده‌ایم.

برای دانشجویان هم فعالیتی صورت گرفته است؟

من اعتقاد دارم، خلاقیت را نباید در دانشگاه یاد بدهیم بلکه آن را باید در مدارس آموزش داد. در دانشگاه باید افراد به‌روز شوند، تیم‌سازی داشته باشد و به سمت نمونه‌ها و مشابهات بروند.؛ اما این اتفاق در دانشگاه‌ها نمی‌افتد، چون نظام آموزشی تغییر نکرده است. حدود چهار سال پیش در آمریکا، با توجه به بالا بودن آمار ترک تحصیل، نظام آموزشی را تغییر دادند و شعار دادند «مدرسه جای آموزش نیست». امروز ۷۰درصد آمار ترک تحصیل پایین آمده است. آموزش آن‌ها بر پایه تکنولوژی شکل گرفته است. محتوا را در خانه به صورت صوت گوش می‌دهند یا فایل pdf می‌خوانند و فردای آن روز مسائل را به صورت گروهی حل می‌کنند. معلم هم وظیفه دارد در حل مسائل کمک کند نه این‌که به آن‌ها درس بدهد. درواقع، حل مسأله اصل است؛ آن‌هم به‌صورت گروهی. ما نیاز داریم این فرهنگ در کشور ما هم شکل بگیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!