درباره مدیر عامل سامسونگ
درباره شیوه مدیریتی مدیرعامل سامسونگ از ترویج گفت و گو تا تغییر فضای کار
برای مدیر موفق یك شركت یا سازمان بودن، تواناییهای مدیریتی مختلفی لازم است تا شیوه یا دیدگاه جدیدی برای كسانی كه از مدیر پیروی میكنند تعریف شود. رهبران همیشه بهعنوان مرز میان شكست و موفقیت تعریف میشوند. تكتك تصمیمها این قدرت را دارند كه هزاران كارمند را بهدنبال ایدههای این رهبران بكشانند و این قدرت را دارند كه اوج یا سقوط یك سازمان را رقم بزنند.
سامسونگ شركتی است كه هیأتمدیرهاش قدرت تصمیمگیری خارقالعادهای دارد و این قدرت تنها در بُعد مدیریتی نیست. برخی میگویند كه این موضوع ریسكهایی را در پی دارد؛خطراتی مانند مشكلات گفتوگویی كه در شركتهای با سیستم سنتی رخ میدادند، اما گذشته از دیدگاه سنتی، سامسونگ سابقه بینظیری از رشد در كسبوكارهایی كه به آنها وارد شده، از خود بهجا گذاشته. حتماً تواناییهای ویژه مدیرعامل و رئیس هیأتمدیره این شركت، لی كان هی، سبب شده كه سامسونگ به اینجا برسد و او بهعنوان متخصص رهبری شناخته شود.
لیكانهی، متولد سال ۱۹۴۲ است؛ سومین پسر بنیانگذار گروه سامسونگ، یعنی لی بیونگ چول. او فارغالتحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه واسدا است و درسخوانده دوره امبیای دانشگاه جورجواشنگتن در آمریكا، و بهدلیل گذراندن بخشی از زندگیاش در آمریكا و ژاپن، به زبان هر دو كشور مسلط است.
سال ۱۹۸۷ بود كه او بهعنوان مدیرعامل سامسونگ معرفی شد اما در سال ۲۰۰۸ به خاطر پرونده رسوایی مالی سامسونگ استعفا كرد و البته در سال ۲۰۱۰ به همان موقعیت قبلی بازگشت. لیكانهی، شخصیتی كلیدی است كه نقشی بسیار بزرگ در اوجگیری اقتصادی كرهجنوبی داشته. سامسونگ، قدرتمندترین نماد اقتصادی كره امروزی است و در تحقیقات بسیاری بهعنوان یكی از ۲۰ برند برتر از میان ۱۰۰ برند شاخص دنیا شناخته شده است. لی در یك مصاحبه، حس افتخارش را از اینكه سامسونگ نخبهترین افراد كرهجنوبی را به خود جذب میكند بیان كرد اما افزود كه هدف جدید شركت، جذب استعدادها از تمامی دنیاست تا مطمئن شوند كه سامسونگ یكی از برترین شركتهای جهان باقی میماند.
لی زمانی كه بر صندلی ریاست سامسونگ نشست گفت: «متاسفانه فكر میكنم از روزی كه در این سمت قرار میگیرم ممكن است احساس انزوا، تنهایی و قطع ارتباط كنم، اما میدانم كه این بخشی از پروسه است.» او پس از این جملات نهچندان افتخارآمیز، از مدیرانش كه در آن جلسه حضور داشتند خواست كه داوطلبانه همهچیز را با خودش در میان بگذارند؛ ایدهها، دستورها و دیدگاهها. او در صحبتهایش به اهمیت گفتوگو میان مدیران و كاركنان اشاره كرد كه پیش از این در كسبوكارهای قدیمی كره وجود نداشت. این، نقطه شروعی بود كه نشان از نیت او برای ارتقای ساختار صنعتی، از طریق شیوه خلاقانه مدیریت داشت.
تا اوایل دهه ۹۰ میلادی، دیگر گروه سامسونگ كفایت نمیكرد و لی میخواست وارد هر حوزهای كه ممكن بود بشود. گروه سامسونگ وارد هشت گونه مختلف كسبوكار، ازجمله الكترونیك شد. اما از زمانی كه لی در سمت مدیرعامل نشست شروع به مدیریت و بازسازی تمامی كسبوكارهایی كرد كه در همان زمان هم جزو زیرمجموعههای شركت بودند. شیوه مدیریتی او به آدمها نشان داده است كه همزمان با جریان بازسازی، همچنان بدون نقص به پیش میرود. مدیریت كاریزماتیك و مجدانه او، جریان بازسازی را پیش برد اما رسانهها نسبت به مدیریت او ابراز تردید كردند و حتی برخی از متخصصان اقتصاد نسبت به شیوه مدیریت او شك دارند. با همه اینها، تجربهها و سوابقش بهخودیخود میتوانند شیوه مدیریتی او در رهبری شركت بزرگی مانند سامسونگ را به تصویر بكشند.
در طول دو دهه گذشته، سامسونگ كه كارش را بهعنوان یك شركت كوچك تولید تلویزیون، یخچال و ریزتراشه شروع كرده بود، با رهبری لی شروع به رشد كرد. او در مصاحبه با نشریه تایم گفت كه هدفشان باید طراحی كسبوكاری باشد كه آینده را خلق میكند، نه شركتی كه تحت تاثیر اتفاقات آینده قرار بگیرد.
كارآفرین، مسئول كار سختِ تبدیل یك ایده كسبوكار به واقعیت است؛ چه از طریق راهانداختن یك كار تازه و چه از طریق دمیدن روح تازه در یك كار موجود. لی همواره درك بسیار بجایی از بحران داشته است و تولیدات حال حاضر شركت را به گونهای توسعه داده كه نگاهی به ۵ تا ۱۰سال آینده هم داشته باشند.
لی در جریان بحران مالی آسیا توانست با تاكتیك پخشكردن و گسترش حوزههای كاری به موفقیت برسد، یعنی بهجای تمركز بر همان كسبوكار موجود، سرمایه را در بازارهای مختلف پخش كرد تا ضربه مستقیم و سنگین بر شركت وارد نیاید. یكی از موارد دیگر قابل توجه در مدیریت او، انتخاب شعار «اول كیفیت» بود. حفظ کیفیت و همزمان حفظ بالاترین سطح رضایت مشتریان، بزرگترین نكته رقابتی سامسونگ است. این ویژگی او را میتوان با نسل قدیمی شركت مقایسه كرد. پدر او، مدیرعامل سابق سامسونگ، همیشه بر كمیت تاكید داشت و همیشه آن را بر كیفیت ترجیح میداد. برای همین بود كه وقتی او به مدیریت رسید تغییر را آغاز كرد. او تغییر را از تغییر فضای كارمندان شركت آغاز كرد. او باور داشت كه تغییر فضا، روحیه كاركنانش را برای تحقق بخشیدن به «اول كیفیت» تقویت میكند تا بتوانند خلاقیت بیشتری از خودشان نشان دهند. او به مدیرانش دستور داد كه حقوق تمامی كاركنان را افزایش دهند و تمامی بخشهای محیط كار را برای كارمندانشان جذابتر كنند و از ساعتهای كاری بكاهند و قول داد كه همیشه بر شرایط كاری كارمندانش نظارت داشته باشد.
به نقل از: مجله آیندهنگر
مطالب مرتبط
کارآفرین ایرانی: مرتضی سلطانی (گروه زر)
28 فروردین 1400داستان برند وال مارت
25 فروردین 1400اسلوگان یا شعار تبلیغاتی
23 فروردین 1400غلامعلی سلیمانی بنیانگذار کاله
23 فروردین 1400با ارزش ترین برند های جهان ۲۰۲۰
14 فروردین 1400عناصر برندینگ
14 فروردین 1400